زندگی...
زندگی...
oNly mY lOvE


lOvE

 

boOoOoOoosss 

 

.

.

.

 

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود.

 

 

دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. ....

 

 

در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت.

 

 

دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت. دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.

 

 

در 19 سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد...

 

 

 روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود...

 

 

در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد....

 

 

 دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.

 

 

دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.

 

 

زندگی ادامه داشت... دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست... و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.

 

 

ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت..

 

 

شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.

 

 

زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد.

 

 

در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و 20 درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟ پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد.....

 

 

چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت....

 

 مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟ پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.

shasha



نظرات شما عزیزان:

sahel
ساعت15:49---16 فروردين 1391
پاسخ: !!!!! are

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






سه شنبه 8 فروردين 1386برچسب:,

| 1 نظر
 


زندگی قصه ی تلخیست که از آغازش بس که آزرده شدم چشم به پایان دارم ... !

نازترین عکسهای ایرانی

 

 

shisha
shiva
shadi

 

هفته چهارم دی 1391
هفته سوم دی 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1391
هفته دوم بهمن 1391
هفته اول بهمن 1391
هفته چهارم دی 1391
هفته سوم دی 1391
هفته سوم بهمن 1391
هفته دوم بهمن 1391
هفته اول بهمن 1391
هفته چهارم دی 1391
هفته سوم دی 1391
هفته دوم دی 1391
هفته چهارم بهمن 1390
هفته سوم بهمن 1390

 

دست گیری در پارتی شبانه + عکس (+18)
توبه شکستیم ولی دل نشکستیم ...
...!!!
آرام بگیر ای دل ...!!
مدرسه...
چرت و پرت
...
آی آدما ... !!
آهنگ...
عاشقانه...
سوالات جالب ....
نوگلم پر پر شده ....
من و تو همسایه خدا بودیم
منم زیبا...
قول...
چند تا عکس باحال !!!!
تولد...
زن !!!
فقط یه ایرانی می تونه.....
یادی از گذشته ها...
دختر خوش شانس...
تام هیکلی......
مرد کور ...
داستاني واقعی، کوتاه و آموزنده !!
فقط برای عشق ......
welcome...
جان می سپارم...
most beautifuls .....
عشق واقعی ....
عید امسال
گل های بهشتی *پدر و مادر *
صغرا خانم فداکار
بوسه های من ...
مد شده این روزها پز می دهیم !!!!!!!!!!!!
lOvE
جک و اس ام اس سرکاری
HapPy nEw yEaR !
عکس +18
عاشقانه...
بهار....
welcome

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زندگی... و آدرس shisha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





کیمیا
For You
اینجا همه چی در همه!!!!
يك تلنگر هم كافي بود براي شكستنم . به هر حال ممنونم از مشتت!
just for fun
بی تو با تو
your weblog!
نقطه سر خط
For You
عاشقانه
You Love Me
love&hate
my wishes
تنهاترین عشق روزگار
♥شعر های عاشقانه♥
ردیاب خودرو

 

حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
بوق دوچرخه
الوقلیون
یکانسر
آی کیو مگ

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 47
بازدید کل : 60983
تعداد مطالب : 41
تعداد نظرات : 85
تعداد آنلاین : 1



آمار وبلاگ:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 47
بازدید کل : 60983
تعداد مطالب : 41
تعداد نظرات : 85
تعداد آنلاین : 1

تعبیر خواب

 
 
فال امروز

Pichak go Up

">



Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->